عثمان ایزدپناه/ سردشت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انسان با نگاهی ژرف به جهان پیرامونش، به آسمانی که آن را بالای سرش میبیند، به زمینی که آن را زیر پای خویش لمس میکند، به شبی که تاریکیاش همه جا را میپوشاند، به روزی که با پرتو تابناک خورشید همهجا را روشنی و حیات میبخشد، به گیاهی که از دل زمین سر بر میآورد، به صدها و هزاران میوهای که نوشجان میکند، با نگاه به همهی اینها، به هماهنگی و تقابل شگفتانگیزی پی میبرد که در عین نداشتن سنخیت این موجودات با هم، همگی مکمل یکدیگرند و وجود یکی بدون دیگری امکانپذیر نیست.
آدمی هم از این قاعدهی حیاتزا و نیروزا و معنازا، مستثنی نیست و نیاز او به تقابل و هماهنگی با جنس مخالفش بیش از سایر موجودات است. اصلاً زندگی انسان بدون تقابل با قطب مخالفش امکان ندارد. ثبات روحی روانی، عاطفی، عقلانی زن و مرد، به بودن و زیستن در تقابل با جنس مخالف ممکن میشود و گرنه طوفانهای هولناک همهی این بنیادها را از بیخ برمیکنند یا دستخوش تلاطم مینمایند. این است که خدای رحمان میفرماید:
»و من آیاتهِ اَن خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودةً و رحمة اِنّ فی ذلک لآیات لقومٍ یتفکّرون» «از نشانههای [بارز و برجسته و غیرقابل انکار قدرت] او این است که از [جنس] خودتان برای شما همسرانی بیافرید و میانتان محبت و دلسوزی ایجاد کرد. براستی در این [نعمت] نشانههای زیادی برای اهل تفکر وجود دارد «.
سُکون: واژهی سُکون ریشهی «سکن» میباشد؛ یعنی چیزی پس از حرکت در یک حالت ثابت قرار گیرد. این واژه برای اقامت و سکونت گزیدن در یک جا هم به کار رفته است.
مَسْکَن: اسم مکان از این واژه است و به معنای محل «آرامش و سکونت» است.( مفردات راغب، مادهی «سکن»(
نهاد هر یک از زن و مرد، تا زمانی که در کنار هم قرار نگرفتهاند، دستخوش برخی ناآرامیها، اضطرابها و پریشانیها است. تقدیر الهی بر آن رفته است که با اتحاد و زوجیت این دو جنس، این ناآرامی و پریشانی روحی، عاطفی، عقلی و... رخت بربندد و آرامش و ثبات و استقرار جایگزین آن شود. «لتسکنوا إلیها» آری، احساسات و عواطف زن مأمن و مأوای خوبی برای تلطیف روح مرد و تقویت بُعد عاطفی و احساسی او میشود. زن نیز با استفاده از قدرت عقلی و ثبات روحی مرد میتواند بر نوسانهای روحی و عاطفی خود غلبه کرده و احساسات درونی خود را تعدیل کند و این، وسیلهی خوبی برای دستیابی به ثبات شخصیّت است که غالباً دخالت مداوم احساسهای عاطفی آن را از بین میبرد.
هر دو بُعد عاطفی و عقلی زن و مرد به تنهایی دچار افراط و تفریط میشود و ثبات روحی و به دنبال آن آرامش را از طرفین سلب میکند. این یکی از نشانههای قدرت خداست که این دو قطب به ظاهر گوناگون با هم میجوشند و آرامش بزرگی در تمام وجود خویش احساس میکنند.
مودة: که ریشهی آن از «ودد» گرفته شده است، یعنی دوست داشتن چیزی و آرزو کردن چیزی».
مودة برای هر دو معنا کاربرد دارد؛ زیرا آرزوی داشتن چیزی به معنای دوست داشتن آن نیزمیباشد. چون «آرزو داشتن» همان میل و رغبت برای دستیابی به چیزی است که آن را دوست میداری.(مفردات راغب اصفهانی مادهی «ودد»(
خداوند متعال میفرماید: «و جعل بینکم مودّة» یعنی دوست داشتن و آرزو داشتن همدیگر را میان شما (زن و مرد) قرار داد. یعنی زن و مرد در عین حال که همدیگر را دوست میدارند، همیشه آرزومند هم هستند و با تمام وجود دوستدار یکدیگرند.
با این وصف کسی که دلباختهی کسی دیگر است و در آرزوی دستیابی به او، زندگی را به سر میآورد، همیشه یک نوع اشتیاق و میل درونی را نسبت به او در درون خویش شعلهور نگه میدارد. چیزی را که برای خود میخواهد برای او نیز میخواهد. از تجریح کردن احساسات و عواطف او به شدت پرهیز میکند، با نگاهی ژرف درون او را میکاود و در پی برآورده کردن نیازها و خواستهای او برمیآید؛ چرا که محرومیت او را محرومیت خویش میداند و به آن تن نمیدهد. سپاس خدایی را که با قرار دادن این شعله میان زن و مرد، زندگی زناشویی را معنا بخشید.
تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که زن و مرد در کنار هم آرامش پیدا میکنند »لتسکنوا الیها« و پس از این آرامش مدام خواهان یکدیگرند و این آرامش را تعمیق میبخشند.
رحمة: یعنی رقت و دلسوزی که انسان را به احسان و نیکی کردن به دیگران وا میدارد. این واژه گاهی فقط برای دلسوزی و ترحم بهکار میرود؛ گاه نیز برای نیکی کردن صرف و بدون دلسوزی. اگر این صفت برای خداوند به کار رود، مراد از آن احسان به بندگان است نه دلسوزی. به همین خاطر در معنای واژه «رحمت» چنین آوردهاند که «رحمت» از جانب خداوند انعام و احسان و بخشش و فضل است، و از جانب انسانها، دلسوزی و ترحم. (مفردات راغب مادهی «رحم»(
بنابراین، خداوند به دنبال »مودة)«دگرخواهی و نه خودخواهی) «رحمت» قرار داد. به گونهای که زن و مرد، نسبت به همدیگر در اوج ترحم و دلسوزی باشند و با نگاه دلسوزانه نسبت به یکدیگر لحظهای از احسان و نیکی کردن به هم فروگذار نکنند و پیوسته آن را سرلوحه زندگی خود قرار دهند. البته آن احسانی که بدون هرگونه چشمداشتی است نه گیرندهی آن احساس شرم و خجالتی میکند و نه دهندهی آن بر او منّت مینهد.
آری، زندگی بدون آرامش «لتسکنوا الیها»، زندگی بدون دگرخواهی)مودة( با تمام ابعاد وجودیاش، و بدون ترحم و دلسوزی و نیکی کردن)رحمة( ثبات و دوام نخواهد داشت.
این است که خداوند میفرماید: در این امر، نشانههای بزرگی برای اهل تفکر وجود دارد و افراد بیفکر از آن بیبهرهاند.
»از نشانههای بارز و برجسته و غیرقابل انکار قدرت او این است که از جنس خودتان برای شما همسرانی بیافرید و میانتان محبت و دلسوزی ایجاد کرد. براستی در این کار نشانههای زیادی برای اهل تفکر وجود دارد.»( روم/1(
مردم احساسات خویش را در قبال جنس مخالف میدانند و وجود ارتباط میان این دو جنس، افکار و اعصابشان را به خود مشغول کرده است و همین احساسات گوناگون میان زن و مرد است که گامهایشان را به جلو میبرد و آنان را به فعالت وا میدارد. اما بسیار اندک دست پرتوان خدا را به خاطر میآورند؛ دستی که از جنس خودشان برای آنان همسرانی بیافرید و این احساسات و عواطف را در آنها به ودیعت نهاد و رابطهی آن دو را مایهی آرامش روح و روان، جسم و جان و تداوم حیات و اُنس و اُلفت میان دلها و موجب آرامش زن و مرد کرد. تعبیر زیبا و لطیف قرآنی، این رابطه را بسیار زیبا به تصویر میکشد؛ گویی که تصاویر را از اعماق جسم و جانها بیرون میکشد »لتسکنوا إلیها« تا نزد آنان آرام گیرید، و این آرامش، آرامشی است که هیچ چیز دیگری با آن برابری نمیکند»وجعل بینکم مودة و رحمة«
آری، حکمت خالق بیهمتا در آفرینش هر دو جنس به گونهای است که آنها را با یکدیگر هماهنگ و همراز و همساز آفریده است به صورتی که هر دو نیاز فطری، روانی، عقلی و جسمی خویش را برآورده میسازند و به اطمینان و آرامش و ثبات دست مییابند. زن و مرد در اتحاد و باهم بودن به آرامش و احساس بینیازی و محبت و دلسوزی میرسند. چرا که در ساختار روحی، عصبی و عضوی آن دو این امر لحاظ شده است که هر یک از آنها علایق و خواستههای دیگری را برآورده سازد. و این ائتلاف و یکپارچگی آنها در نهایت امر در پیدایش نسلی جدید نمود پیدا میکند.
»مرد نیازمند زن است و زن نیز نیازمند او«
زن و مرد هردو نیازمند یکدیگرند، البته این نیاز تنها به خاطر نیاز جسمی و ارضای غریزهی جنسی نیست بلکه آنها در کنار یکدیگر و در پناه هم دنیایی از آرامش و لذت روحی مییابند. اُنس و اُلفت، مهربانی، محبت و... احساساتی که در هیچ جای دنیا به آنها دسترسی نخواهند داشت، در پناه هم خواهند یافت. مرد این احساسات را نزد مردان دیگر نخواهد یافت و زن نیز نمیتواند نزد زنان دیگر به آن دست یابد. جز در مواردی کم که هرگز اساس و پایهی زندگانی بشر بر آن دوام نخواهد آورد. زیرا این بقا و دوام احساسات نیازمند امنیتخاطر و ثباتاند و با حالتهای طوفانی و گذرا ماندگار نخواهند بود.
هر یک از این دو جنس به تفاوتهای جنس مخالف به شدت نیاز دارد و با تمام وجود و احساسات و افکارش به سوی آنها میرود و اسرار و نهفتههایش را برای او برملا میکند. با او همراز میشود و او را در رویارویی با مسؤولیتهای گوناگون زندگی، یار و یاور خویش مییابد. دنیا هم درهای صفا و شادی را برای دو قلبی که دوستدار هماند و با هم جوش خوردهاند، باز میکند. اما این درها را برای دلهایی که محروم از محبت و مهربانی است، باز نخواهد کرد. اگرچه این قلب، بزرگترین قلب و صاحبش بزرگترین انسان باشد. قلبی که از این غذای جانافزا محروم است، اصلاً بزرگ نیست.
اینها مجوعهای از حقایق انکار ناپذیر است و شاید در دنیای شعر و هنر به گونهای شگفتانگیز به تصویر کشیده شوند؛ اما بدون توسل به شعر و هنر هم تمام حیات از آغاز تاکنون، صحت این حقایق را تأیید میکند.
بنابراین ثبات عاطفی یک نیاز روحی زن و مرد است و تمام لذتهای جسمی و برخورداریهای مادی جای آن را نمیگیرد و این جز در خانه و کاشانه تحقق نخواهد یافت.
اگر مرد در کنار زن احساس آرامش نکند و اگر زن در کنار او نیاساید و اگر آنها با تمام وجود و احساسات خود به دیگری روی نیاورند، هرگز در زندگی زناشویی به خوشبختی نخواهند رسید.
هر آزمون و هر برخورد و هر سخنی آثار عمیقی در روابط زوجین بر جای میگذارد، البته در وجود زن این تأثیرات بیشتر است. این تأثیرات به صورت پنهان و ناخودآگاه در انسان وجود دارند و مسیر زندگیاش را تعیین میکنند، بدون اینکه خود بر آن آگاهی داشته باشد و این خوشبختی او را تحت تأثیر قرار میدهد.
نظرات
مگر می توان در فرموده های پروردگار شک کرد؟ مگر ازدواج مایه ی آرامش و سکینه نیست ؟ چراکه نه اما باید در انتخاب دقت کرد پیروز و سربلند باشید
با عرض پوزش قبل از خواندن مطلب به صورت فی البداهه اظهار نظر نمودم چو روش من ابتدا اد کردن مطالب و سپس خواندن آنهاست <br /> شاید جای این پرسش نباشد اما لطفا راهنمایی نمایید که چگونه می توان با سایت شما همکاری کرد؟ با سپاس